? نکته 1
اگر حرف لـَ بر سر اسم یا خبر اِنّ وارد شود به معنای مسلماً ، یقیناً ترجمه می شود مثال :
اِنّ الانسان لَفی خُسرٍ : مسلماً انسان در زیانکاری است .
اِنّ فی هذا لَعجباً : مسلماً در این تعجب است .
اِنَّکَ لَوَلَدٌ عاقٌ ! : واقعا تو فرزند نفرین شده ای هستی .
وَ = اگر حرف عطف باشد به معنای سپس ، پس ، و ، یا می باشد ؛ مثال : رأیتُ محمداً و احمدَ «محمد و احمد را دیدم » .
? نکته 2
هر گاه «و» واو حالیه باشد به معنای در حالیکه ، می باشد : ذَهَبَ علیُّ والشمسُ طالعهٌ : علی رفت در حالیکه خورشید طلوع کرده بود .
? نکته 3
جمله ی حالیه با توجه به نیاز جمله (ماضی ، مضارع ، ماضی استمراری و ... ) ترجمه می شود .
ماضی + ماضی = ماضی بعید
خرجنا مِن الصّفِ و قد علَّمنا اشیاءَ کثیرهً : از کلاس خارج شدیم در حالیکه چیزهای زیادی آموخته بودیم بجای آموختیم .
ماضی +مضارع = ماضی استمراری
رایت ُ صدیقی و هو یَتکلّمُ باللّغهِ العربیه : دوستم را دیدم در حالیکه به زبان عربی صحبت می کرد . به جای صحبت می کند .
?? تذکر
در ترجمه ی جمله های حالیه ابتدا باید صاحب حال را بیاوریم سپس با افزودن در حالیکه ، بخش دوم جمله را ترجمه کنیم ؛ مثال :
اِنَّ المنافقینَ یُخادعونَ الله و هو خادِعُهم : منافقان خدا را فریب می دهند و در حالی که خدا فریب دهنده ی آنها است .
? نکته 4
جمله حالیه را می توان پیش از اتمام جمله ی پایه ترجمه کرد مثال :
خَرَجَ الطلابُ من الصفِّ وَهم یَتحاورون : دانش آموزان در حالی که با صحبت می کردند از کلاس خارج شدند .
توجه : در زبان عربی اگر بخواهند برای مضاف الیه ، معطوف ذکر کنند غالباً معطوف را پس از مضاف الیه می آورند : مانند : لأنّها تَضمَن سلامه الامُهِ و سعادتها : زیرا ساختار سلامه و سعاده و الأمهِ در زبان عربی فصیح کاربرد زیادی ندارند در این گونه موارد باید ساختار زبان فارسی را رعایت کنیم و بگوئیم زیرا آن سلامت و سعادت ملت را تضمین می کند .
? نکته 5
اگر چند فعل استمراری و یا بعید بر یکدیگر عطف شوند «کان» فقط یکبار در ابتدای آن ذکر می شد ؛ مثال :
کان الطلابُ یطالعونَ دروسَهم و یکتبونَ و اجباتِهم : « دانش آموزان درسهایشان را مطالعه می کردند و تکالیف خود را می نوشتند .
مُنذُ = از ، از زمانی که ، هنگامیکه مُنذُالیومِ = از امروز مُذ= از ، از زمانی که ، هنگامیکه
ما رأیتُهُ مُذیومِ الاَحد = از روز یکشنبه او را ندیده ام .
خَلا = بجز ، مگر ، جز مثال : ما ذَهَبَ خلا محمدٍ : بجز محمد نرفت .
رُبَّ = گاهی ، چه بسا (این حرف عمدتا زائد است و مای کافه بر سر آن قرار می گیرد ). مثال : رُبَّما سعیدٌ قائمٌ : چه بسا سعید ایستاده است .
حاشا = بجز ، مگر ، مثال : ضربتُ القومَ حاشا احمد : همه انها را بجز احمد زدم .
مِن = از ، مثال : مَرِضَ مِن یومِ الجمعهِ : « از روز جمعه مریض شد » .
? نکته 6
اگر حرف جر مِن بعد از اسم تفضیل بیاید صفت تفضیلی « تر » در زبان فارسی است مثال : أنتَ اَفضَلُ مِن علیٍّ : تو از علی برتر هستی .
? نکته 7
اگر اسم تفضیل مضاف واقع شود معادل صفت عالی « ترین» در زبان فارسی است و عمدتاً مضاف الیه آن جمع است .